شرط تداوم جنبش
شرط تداوم جنبش
جنبش در شکل عیان و مشخص خود رخداد است. شرط اینکه عیناً همین رخداد ادامه یابد، عملی است: عمل میکنیم، پس پیش میرود. اما این شرطی نیست که برآورده شدن آن دست من و تو باشد. عملِ جمعی کنترلناپذیر است. پویش جمع، کنش محیط و واکنش در برابر آن قابل محاسبه نیست و از این رو نمیتوان همهی گامهای بعدی را پیشبینی کرد. تئوری هم از زاویهی پیشبینی نمیتواند از تأکید بر نکتههایی از این دست فراتر رود که توان پیشروی و تداوم جنبش مشخص بسته به آن است که نسبت به بنیاد خود آگاهی داشته باشد، مدام از سرچشمههایش نیرو گیرد و خود را پیوندپذیر کند.
سرچشمهی خود را در نظر گرفتن و خود را پیوندپذیر کردن به هم پیوستهاند. در موضوع مشخص جنبش ز.ز.آ، برانگیزاننده پایمال شدن کرامت انسانی است، فاجعهای تجسم یافته و نمادین شده در قتل مهسا (ژینا) امینی. اگر جنبش محتوای مثبت خود را دستیابی به کرامت انسانی بداند، آنگاه پیوندپذیر میشود و میتواند نهری شود که جویها و رودهای مختلف به آن بریزند.
در تئوری انقلاب یک نظر مطرح این است که انقلابها در زمانی رخ میدهند که امیدی وجود داشته باشد به بهتر شدن وضع، و این امید وقتی سربرمیآورد که تصور شود وضع خوب است و ایدون به راستی میتواند بهتر شود. این نظر را در مورد انقلاب ۱۳۵۷ به کار بستهاند و گفتهاند که انقلاب هنگامی رخ داد که مردم نسبت به گذشته از امکانهای بهتری برای زندگی برخوردار بودند و خوب بودن وضع امید به بهتر شدن آن را برانگیخته بود. همین نظر را در مورد وضع موجود به کار بستهاند و گفتهاند حکومت ولایی دوام دارد، و مردم شورش هم که کنند بر آن نیستند که انقلاب کنند، چون خاطرهی بد دارند و همواره نگران آن هستند که وضع از این که هست، بدتر شود. در مورد جنبش جاری ز.ز.آ. هم عنوان «جنبش ناامیدان» را به کار بردهاند.
اصلِ در نظر گرفتن عامل امید یا ناامیدی در بررسی جنبشها درست است. چیزی که نادرست است تبدیل امید به یک شرط ترانسِندنتال (شرط امکانپذیری) است. خود حرکت هم شرط ترانسندنتال است، یعنی امید را ممکن میکند. مهم این است که امید تثبیت شود. جنبش باید دستاورد داشته باشد؛ باید در خیابان بتوانیم به هم لبخند بزنیم، و معنای این لبخند را بفهمیم، به این صورت مثلاً: میبینی دیگر جرأت نمیکنند تذکر حجاب بدهند، جرأت نمیکنند گشت ارشادشان را در چهارراهها مستقر سازند...
تثبیت دستاورد به معنای بسنده کردن به یک نتیجه و سپس ساکت شدن نیست. تثبیت قاعدهی «شد، پس میشود» است و «توانستیم، پس باز هم میتوانیم».
جنبش در شکل عیان و مشخص خود رخداد است. شرط اینکه عیناً همین رخداد ادامه یابد، عملی است: عمل میکنیم، پس پیش میرود. اما این شرطی نیست که برآورده شدن آن دست من و تو باشد. عملِ جمعی کنترلناپذیر است. پویش جمع، کنش محیط و واکنش در برابر آن قابل محاسبه نیست و از این رو نمیتوان همهی گامهای بعدی را پیشبینی کرد. تئوری هم از زاویهی پیشبینی نمیتواند از تأکید بر نکتههایی از این دست فراتر رود که توان پیشروی و تداوم جنبش مشخص بسته به آن است که نسبت به بنیاد خود آگاهی داشته باشد، مدام از سرچشمههایش نیرو گیرد و خود را پیوندپذیر کند.
سرچشمهی خود را در نظر گرفتن و خود را پیوندپذیر کردن به هم پیوستهاند. در موضوع مشخص جنبش ز.ز.آ، برانگیزاننده پایمال شدن کرامت انسانی است، فاجعهای تجسم یافته و نمادین شده در قتل مهسا (ژینا) امینی. اگر جنبش محتوای مثبت خود را دستیابی به کرامت انسانی بداند، آنگاه پیوندپذیر میشود و میتواند نهری شود که جویها و رودهای مختلف به آن بریزند.
در تئوری انقلاب یک نظر مطرح این است که انقلابها در زمانی رخ میدهند که امیدی وجود داشته باشد به بهتر شدن وضع، و این امید وقتی سربرمیآورد که تصور شود وضع خوب است و ایدون به راستی میتواند بهتر شود. این نظر را در مورد انقلاب ۱۳۵۷ به کار بستهاند و گفتهاند که انقلاب هنگامی رخ داد که مردم نسبت به گذشته از امکانهای بهتری برای زندگی برخوردار بودند و خوب بودن وضع امید به بهتر شدن آن را برانگیخته بود. همین نظر را در مورد وضع موجود به کار بستهاند و گفتهاند حکومت ولایی دوام دارد، و مردم شورش هم که کنند بر آن نیستند که انقلاب کنند، چون خاطرهی بد دارند و همواره نگران آن هستند که وضع از این که هست، بدتر شود. در مورد جنبش جاری ز.ز.آ. هم عنوان «جنبش ناامیدان» را به کار بردهاند.
اصلِ در نظر گرفتن عامل امید یا ناامیدی در بررسی جنبشها درست است. چیزی که نادرست است تبدیل امید به یک شرط ترانسِندنتال (شرط امکانپذیری) است. خود حرکت هم شرط ترانسندنتال است، یعنی امید را ممکن میکند. مهم این است که امید تثبیت شود. جنبش باید دستاورد داشته باشد؛ باید در خیابان بتوانیم به هم لبخند بزنیم، و معنای این لبخند را بفهمیم، به این صورت مثلاً: میبینی دیگر جرأت نمیکنند تذکر حجاب بدهند، جرأت نمیکنند گشت ارشادشان را در چهارراهها مستقر سازند...
تثبیت دستاورد به معنای بسنده کردن به یک نتیجه و سپس ساکت شدن نیست. تثبیت قاعدهی «شد، پس میشود» است و «توانستیم، پس باز هم میتوانیم».
Comments
Post a Comment